نمی دانم چرا هنوز نتوانسته ام با این قسمت از وجود خالد کنار بیایم. قسمتی تاریک که هر چقدر برای من مبهم و ناشناخته و کشف ناشده است، برای خالد افتخار بزرگی به حساب می آید. یک بار توی موبایل جَعده فیلمی از خالد دیدم که دست هایش را رو به دوربین نشان می داد و با خنده می گفت: آن قَدَر شیعه می کُشَم تا پوستِ دست هایم به رنگ خون شود.»
+ پسران دوزخ، فرزندان قابیل - مجید پورولی کلشتری
درباره این سایت