عمرو گفت: عبدالله که هر روز به دیدار پسر زیاد می رفت و همواره ما را به خاطر همراهی مسلم سرزنش می کرد، اکنون چه شده که پشت به جماعت مسلمانان کرده و بر امیر شوریده است؟!» 

عبدالله گفت: به خدا راست گفتی، اما من هرگز به حسین نامه ای ننوشتم و وعده ی یاری اش ندادم، ولی وقتی عطر کلام حسین را در سخنان قیس بن مسهر دریافتم و اخبار پیامبر را از زبان انس بن حارث شنیدم و با کردار پسر زیاد سنجیدم، یقین کردم که هیچ کس جز حسین سزاوار هدایت این امت نیست؛ و هیچ کس جز حسین سزاوارتر نیست که عبدالله جانش را فدای او کند. تو هم از روزی بترس که هر کس با امام خویش به دیدار خدایش می رود.»


+ نامیرا - صادق کرمیار


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها