ازدواج اما برای تو مقوله ای نبود مثل دیگر دختران. تو را فقط یک انگیزه، حیات می بخشید و یک بهانه زنده نگاه می داشت و آن حسین بود. فقط گفتی: به این شرط که ازدواج، مرا از حسینم جدا نکند.»
گفتند: نمی کند.»
گفتی: اقامت در هر دیار که حسین اقامت می کند.»
گفتند: قبول.»
گفتی: به هر سفر که حسین رفت، من با او همراه و همسفر باشم.»
گفتند: قبول.»
گفتی: قبول.»
و علی گفت: قبول حضرت حق.»
+ آفتاب در حجاب - سید مهدی شجاعی
درباره این سایت